هر اول روز ای جان صد بار سلام علیک
در گفتن و خاموشی ای یار سلام علیک
از جان همه قدوسی وز تن همه سالوسی
وز گل همه جباری وز خار سلام علیک
من ترکم و سرمستم ترکانه سلح بستم
در ده شدم و گفتم سالار سلام علیک
دلدار سلام علیک. صد بار سلام علیک
وان لحظه كه در غارم با يار سلام علیک
غم خوار سلام علیک. هر بار سلام علیک
بر مالك خود گويم در نار سلام علیک
داوود تو را گوید بر تخت فدیناکم
منصور تو را گوید بر دار سلام علیک
مشتاق تو را گوید بیطمع سلام از جان
محتاج همت گوید ناچار سلام علیک
شاهان چو سلام تو با طبل و علم گویند
در زیر زبان گوید بیمار سلام علیک
دلدار سلام علیک. صد بار سلام علیک
وان لحظه كه در غارم با يار سلام علیک
غم خوار سلام علیک. هر بار سلام علیک
بر مالك خود گويم در نار سلام علیک