منو اونقدر درگیر خودت کن
که از این زندگی چیزی نفهمم
نمیخوام شاهد اون روزی باشم
که تو هرچی بگی چیزی نفهمم
منو اونقدر درگیر خودت کن
که کارم گیر این دنیا نباشه
همین امروزرو رویایی کن از عشق
که کابوسی مثه فردا نباشه
منو از خستگی از درد از بغض
منو از غصه از دلشوره کم کن
در اون حد ظرفیت دارم که پرشم
پرم شوخی ندارم باورم کن
اگه فرصت به ما رو کرده با عشق
قرارم بشکنه قفل عذابو
دره قلبت رو باز کن سمت من که
به عشقت چشمه میبینم سرابو
چنان دیگه تو فکرم که گاهی
نمیفهمم کجای این زمینم
زمان دور خودش میچرخه و من
فقط تصویری ازتو رو میبینم
منو از خستگی از درد از بغض
منو از غصه از دلشوره کم کن
در اون حد ظرفیت دارم که پر شم
پرم شوخی ندارم باورم کن
منو از خستگی از درد از بغض
منو از غصه از دلشوره کم کن
در اون حد ظرفیت دارم که پر شم
پرم شوخی ندارم باورم کن