شب همه شب به دل مرا
حسرت گفتگوی توست
خواب نمیبرد مرا
دیده به جستجوی توست
این همه شب بدونِ تو
زخمی و تن شکسته ام
مه رخِ رویاییِ من
بی تو به گِل نشسته ام
بی تو من دنیای دردم
در خود میگردم
افسوس
بی توام...
بی رویت تک برگِ زردم
پاییزِ سردم
افسوس
بی توام...
از عشقِ تو می سوزم
دل به یادَت می دوزم
فانوسِ خیالِ من
پنهانِ شب و روزم
پیدایم از تو , شیدایم با تو
وای
می نالم بی تو , می گریم تا تو
های
در کویِ اندوه , میمیرم هر دم
آی
در خود می گَردم , فریادِ دردم
وای
بی تو من دنیای دردم
در خود میگردم
افسوس
بی توام...
بی رویت تک برگِ زردم
پاییزِ سردم
افسوس
بی توام...
مهتابِ زیبایِ شب
رویایِ این تن نباش
زیبایِ خفتۀ من
تنهایِ بی من نباش
وایِ من , تن خسته ,
بی توام
وای , من , تن خسته
بی توام
بی توام
بی توام