من در تب و تاب توام ، خانه خرابِ توام
من منِ دیوانه ی عاشق
ای تو سر و سامانِ من ، نیمه ی پنهانِ من
جانِ تو و جانِ یه عاشق
من عاشقتم تا ابد ، دور شود چشم بد
از تو و دنیایِ من و تو
ای ماه الهی فقط ، کم نشود سایه ات
از شب و روزای من و تو
سوگند به لبخندِ تو ، دلِ من بندِ تو
ای مهر و ماه ، تو جان بخواه
ای تو همه ی خواهشم ، تویی آرامشم
ای مهر و ماه ، تو جان بخواه
سوگند به لبخندِ تو ، دلِ من بندِ تو
ای مهر و ماه ، تو جان بخواه
ای تو همه ی خواهشم ، تویی آرامشم
ای مهر و ماه ، تو جان بخواه
تو میرسی از آتش چشمانِ تو یک شهر به هم میریزد
هر بار که میبینمت از دیدنت انگار دلم میریزد
من با تو پُر از شوقم و در حیرتم از این شبِ رویایی
حیرانم و حیرانم از اینکه تو چرا اینهمه زیبایی ، زیبایی
من در تب و تاب توام ، خانه خرابِ توام
من منِ دیوانه ی عاشق
ای تو سر و سامانِ من ، نیمه ی پنهانِ من
جانِ تو و جانِ یه عاشق
من عاشقتم تا ابد ، دور شود چشم بد
از تو و دنیایِ من و تو
ای ماه الهی فقط ، کم نشود سایه ات
از شب و روزای من و تو
سوگند به لبخندِ تو ، دلِ من بندِ تو
ای مهر و ماه ، تو جان بخواه
ای تو همه ی خواهشم ، تویی آرامشم
ای مهر و ماه ، تو جان بخواه
سوگند به لبخندِ تو ، دلِ من بندِ تو
ای مهر و ماه ، تو جان بخواه
ای تو همه ی خواهشم ، تویی آرامشم
ای مهر و ماه ، تو جان بخواه
آرون افشار
شب رویایی