بجز تنت مبادا شقایقی ببویم
تو هدیه کن دلی، یا رمق به جستجویم
تو بهترین فریبی که از زمانه خوردم
تو آخرین کلامی که تا ترانه بردم
تنهایی و تنهایی این عاقبت دل شد
بی زمزمه نامت این حنجره باطل شد
بر گونه ی من اشکی لغزید و نفهمیدم
من بخت پریشانی در آینه می دیدم
شبم کجا سحر کجا
آرمان گرشاسبی
شقایق