مرا عاشقی شیدا، فارغ از دنیا تو کردی
مرا عاقبت رسوا، مست و بی پروا تو کردی
مرا عاشقی شیدا، فارغ از دنیا تو کردی
مرا عاقبت رسوا، مست و بی پروا تو کردی
منم اکنون چون خاک راهی، غباری در شام سیاهی
منم اکنون چون خاک راهی، غباری در شام سیاهی
اگر مهری رخشد، اگر ماهی تابد
اگر هستی باید تو هستی
اگر مهری رخشد، اگر ماهی تابد
اگر هستی باید تو هستی
منم اکنون چون خاک راهی، غباری در شام سیاهی
منم اکنون چون خاک راهی، غباری در شام سیاهی
اگر مهری رخشد، اگر ماهی تابد
اگر هستی باید تو هستی
اگر مهری رخشد، اگر ماهی تابد
اگر هستی باید تو هستی
آرمان گرشابی
بی پروا