از دیدن روی تو
چنان در هیجانم
قفل است زبانم
این رعشهی جانم
خاصیت عشق است
چون تیر رها گشته
از آغوش کمانم
سمت تو روانم
شوق ضربانم
ماهیت عشق است
اهلی شده با عشق تو
این یاغی سرکش
به قلبم زده ترکش
دو چشمان سیاهت
زنجیری تقدیر تو شد
این دل بیمار
مرا کرده گرفتار
تماشای نگاهت
با دلم بساز یارا
زنده کن دل ما را
هدیه کن به من
آن خندهها را
پر کشیدی از رویا
سمت این دل تنها
دلخوشی من از کل دنیا
با دلم بساز یارا
زنده کن دل ما را
هدیه کن به من
آن خندهها را
پر کشیدی از رویا
سمت این دل تنها
دلخوشی من از کل دنیا
میل پروانگی دارد این دل سپرده
شمع رویت توان از منه خسته برده
ماه گردون بید مجنون
زندگینامهی من به نام تو خورده
با دلم بساز یارا
زنده کن دل ما را
هدیه کن به من
آن خندهها را
پر کشیدی از رویا
سمت این دل تنها
دلخوشی من از کل دنیا
با دلم بساز یارا
زنده کن دل ما را
هدیه کن به من
آن خندهها را
پر کشیدی از رویا
سمت این دل تنها
دلخوشی من از کل دنیا
ارغوان حاجیوند
بید مجنون