دلگیرم از این شهر بیصدا
تنها شدم تنها تر از خدا
برس به دادم بی وفا
دلم گرفته
من از غمای این زمونه پرم
من حتی از خدا هم دلخورم
توان ندارم دارم می برم
دلم گرفته
رفتم از یاد زدم از غصه فریاد
کسی به دادم نمیرسه ای داد بیداد
بارون نم نم یه ریزه
خش خش برگای پائیزه
نفس نفس زندگیمونه که رفته بر باد
لحظه ها روزائی که میره
میبینی و دلت میگیره
دفتر خونده ای که هیچکی تو رو نمیخواد
شهر بیصدا