گُنه کردم گناهی پُر زِ لذت
در آغوشی که گرم و آتشین بود
گنه کردم میان بازووانی
که داغ و کینه جوی و آهنین بود
در آن خلوتگه تاریک و خاموش
پریشان در کنار او نشستم
لبش بر روی لبهایم هوس ریخت
ز اندوه دل دیوانه رستم
فرو خواندم به گوش قصه عشق
تو را میخواهم ای جانانه من
تو را میخواهم ای آغوش جانبخش
تو را ای عاشق دیوانه من
هوس در دیدگانش شعله افروخت
شراب سرخ در پیمانه رقصید
تن من در میان بستر نرم
به روی سینهاش مستانه لرزید
آرش فرخزاد نباتی
گناه