از هر جاى عمرم شروع ميكنم
به هر جاى قلبم رجوع ميكنم
من از وقتى كه عشقو فهميدمش
با تو بودنو آرزو ميكنم
تو دنياى من هيچ جايى به جز
تو آغوشت آرامشى توش نيست
نفس عين جون كندنه وقتى كه
نگاهت با چشمام هم آغوش نيست
به هر جاى آينده سر ميكشم
تو دارى كنارم قدم ميزنى
خيالم از اين زندگى راحته
كه تو سرنوشتو رقم ميزنى
براى منِ خسته از اعتماد
حضور تو جون اضافه شده
از اون روز كه پاى تو اومد وسط
هوا ، زندگى ، عشق تازه شده