زیر این ابرای پا ییزی نشستم چشم براه تو
به یاد اولین باری که تو بارون رسیدی تو
شاید ترسیدی از رگبار شاید دلگیری از بارون
همه ابرا باریدن بیا خورشید رو برگردون
حالا برف و زمستونه از ابرا ردپایی نیست
دلم مثل دلت خونه وجودم غرق تنهایی ست
آدم برفی شدم شاید واسه برف بازی برگردی
دارم آب می شم هر لحظه شاید راهت و گم کردی
دیگه ابر بهار اومد میدونم بر نمیگردی
تو از بارون می ترسی شاید قلبمو ول کردی