یه عکس تو آتیش میسوزه
یه قابِ خالی روی دیواره
تصور تو با یکی دیگه
یه لحظه آرومم نمیذاره
هرچی که از تو مونده تو خونه
جز شیشه ی عطرت میسوزونم
خودت که نیستی لااقل اینجور
با بوی عطرت زنده می مونم
گوشی رو دائم میگیرم دستم
هی خیره میشم رو یه شماره
میخوام بگیرمت ، بگم برگرد
غرورِ لعنتیم نمیذاره ...
اونقدر حواسم پرته که تا صبح
هم میزدم فنجونِ خالی رو
راضی نشد نفرین کنه قلبم
دلیلِ این آشفته حالی رو
تمومِ دنیامو
داغون کردی و رفتی که تنها شم
یه شب بارونی
جوری شکستی منو که دیگه نمیتونم پاشم
امیر مهدیزاده
غرور لعنتی