درگیر تماشای چشمای تو بودم که یه حالی بهم دست داد
این حال تماشایی این لحظه ی رویایی با تو اتفاق افتاد
درگیر تماشای چشمای تو بودم که قلبم یه دفعه لرزید
این قلب پُر از احساس فهمید تورو میخواست از وقتی چشاتو دید
حس کسی مثل حس تو نیست
راحت بگم هیچکی مثل تو نیست
حس کسی مثل حس تو نیست
راحت بگم هیچکی مثل تو نیست
کجای ماجرا چشم تو پیدا شد
کجا چشمای من تو چشم تو وا شد
چه فرقی داره اصلا من کجا باشم
فقط هیچ وقت نزار از خواب تو پاشم
حس کسی مثل حس تو نیست
راحت بگم هیچکی مثل تو نیست
حس کسی مثل حس تو نیست
راحت بگم هیچکی مثل تو نیست