عادت نکن به بودنم ، تکلیف ِ من معلوم نیس
شاید به ظاهر ساکتم ، اما دلم آروم نیس
تو غربت ِ حال ِ خودم ، زندونی و سردرگُمم
چند وقتیه حس می کنم غریبه با این مردُمم
می خوام که باو کنی ، چیزی ازت پنهون نیس!
دیگه نفس کشیدنم اینجا برام آسون نیس
می خوام که باور کنی چیزی ازت پنهون نیس!
تحمّل ِ دوری تو واسه منم آسون نیس
نگاهتو از من نگیر، نذار که دلواپس بشم
با دیدن ِ اشکای تو منم عذاب می کشم
سخته ولی باید برم ، از من نپرس مقصد کجاس
شاید همین روزا بگم ، این آخرین دیدار ِ ماس
می خوام که باورم کنی ، چیزی ازت پنهون نیس!
دیگه نفس کشیدنم اینجا برام آسون نیس
می خوام که باور کنی چیزی ازت پنهون نیس!
تحمّل ِ دوری تو واسه منم آسون نیس