پاییز یعنی یک غم دیگه
یعنی یه سال مبهمِ دیگه
من از همون پاییز که رفتی
کلأ شدم یک آدمی دیگه
با اولین برگی که میریزه
دلتنگیای من شروع می شه
جوری تنم میلرزه که یک شب
با موج سرما روبرو می شه
منو زخمی رها کردی
ببین با من چه کردی
خلاصم کن همین حالا
اگه قرارِ بر نگردی
با اولین برگی که میریزه
انگار که توو قطبِ این خونه
از بعدِ اون پاییز یک عمرِ
هر روز این خونه زمستونِ
راحت نمیتونم بفهمونم
حس کردنِ این درد یعنی چی
یک روز تنها شی بهت میگم
تنهاییی یک مرد یعنی چی
امین بانی
پاییز