همه حرفای قشنگ تو رو
خودم جای تو با خودم میزنم
توی شهر میگردم و یکسره
من از خوبیای تو دم میزنم
تو رویام دستای سرد تو رو
میگیرم تو دستام ها می کنم
حساب تو رو از همه آدما
تو این سوز و سرما جدا می کنم
همه فکر می کردن دیوونمو
بهم سنگ میندازن این آدما
شبا واسه هم درد دل می کنیم
من و عکستو و غصه ها و غما
همه فکر می کردن دیوونمو
بهم سنگ میندازن این آدما
شبا واسه هم درد دل می کنیم
من و عکستو و غصه ها و غما
همش زانوهامو بغل می کنم
زمین مبتلا به سیاهی شده
دلم اونقده تنگه تو زندگی
که دنیام مثل تنگ ماهی شده
همه خاطراتی که تو ذهنمه
مچاله شدن توی دستای تو
حسودی به اون لحظه ها می کنم
به حال خودم توی عکسای تو
همه فکر می کردن دیوونمو
بهم سنگ میندازن این آدما
شبا واسه هم درد دل می کنیم
من و عکستو و غصه ها و غما
همه فکر می کردن دیوونمو
بهم سنگ میندازن این آدما
شبا واسه هم درد دل می کنیم
من و عکستو و غصه ها و غما
امین امینیان
دیوونگی