من آن مرغ سخندانم که
در خاکم رود صورت
هنوز آواز میآید
به معنی از گلستانم
چه شبها من و
آسمان تا دم صبح
سرودیم نمنم
تو را دوست دارم
تو را دوست دارم
سلامی صمیمیتر از غم ندیدم
به اندازهی غم
تو را دوست دارم
بیا تا صدا از دل سنگ خیزد
بگوییم با هم
تو را دوست دارم
تو را دوست دارم
جهان یک دهان شد
همآواز با ما
تو را دوست دارم
تو را دوست دارم
تو را دوست دارم
تو را دوست دارم
تو را دوست دارم
علیرضا قربانی
مرثیه