من تفنگی شده ام
رو بھ نبودن ھایت
رو بھ یک پنجره در
جمعیت تنھایت
فکر کردم کھ خودم را بھ تو نزدیک کنم نزدیک کنم
بی ھوا بین دو ابروی تو شلیک کنم شلیک کنم
خنده ھای تو مرا باز از این فاصلھ کشت
قھر نھ دوری تو قلب مرا بی گلھ کشت
موج موھای بلند تو مرا غرق نکرد
حسم از سردی این بی خبری فرق نکرد
خنده ھای تو مرا باز از این فاصلھ کشت
قھر نھ دوری تو قلب مرا بی گلھ کشت
موج موھای بلند تو مرا غرق نکرد
حسم از سردی این بی خبری فرق نکرد
از دلم دور شدی فکر تو آمد بھ سرم
خواب میبینمت از خواب نباید بپرم
خواب پرواز تو با نامھ ی خیسی در مشت تو
نباشی غم این عصر مرا خواھد کشت
عصر تلخی کھ بھ جز خاطره ای قرمز نیست
عصر تلخی کھ بھ جز ترس خداحافظ نیست
یک دو راھیست کھ از گریھ بھ دریا برسم
بھ تو تنھا برسم یا بھ تو تنھا برسم
خنده ھای تو مرا باز از این فاصلھ کشت
قھر نھ دوری تو قلب مرا بی گلھ کشت
موج موھای بلند تو مرا غرق نکرد
حسم از سردی این بی خبری فرق نکرد
خنده ھای تو مرا باز از این فاصلھ کشت
قھر نھ دوری تو قلب مرا بی گلھ کشت
موج موھای بلند تو مرا غرق نکرد
حسم از سردی این بی خبری فرق نکرد
علیرضا قربانی
هم گناه