تو خنده ی دوری در یاد
تو قاصدکی دور از باد
من زخمیِ قبل از مردن
من ساکتِ قبل از فریاد
داد از دل من داد ای داد
عکسی که پر از رویا بود
در خاطره ای تار افتاد
عکسی که در آن خندیدم
از سینه ی دیوار افتاد
داد از دل من داد ای داد
آمده ام تو به دادِ دلم برسی
تو سکوت مرا بشِنو که صدای غمم نرسد به کسی
آمده ام تو به دادِ دلم برسی
چو پرنده ی زخمیِ بی پر و بالِ رها شده ازقفسی
باید که شبی برسی به قرارم
ایمان منی به خدا نسپارم
می ترسم از این که زمان نگذارد
چون دسته گلی برسی به مزارم
آمده ام تو به دادِ دلم برسی
تو سکوت مرا بشِنو که صدای غمم نرسد به کسی
آمده ام تو به داد دلم برسی
چو پرنده ی زخمیِ بی پر و بالِ رها شده از قفسی
علیرضا قربانی
بی گناه