تمومه کار شب اینه، به کوچه چشممی دوزه
تا برگردی به این خونه که بیتو داره میسوزه
نمی دونی نبود تو چه کاری دست من داده
یهقانونه تو این خونه که بیتو گریه آزاده
شب و بارون، تب و گریه
هوای حالمو دارن
تو که نیستی کنار من
همه تا صبح بیدارن
می خوام از تلخیِ این خونه رد شم
بگردم ردِ پاهاتو بگیرم
ولی می ترسم از اینکه بیامو
نتونم جلوی را(ه)تو بگیرم
واسه برگشتنِ تو دیره اما
نشستم من به امیدی که زوده
همه ترسم از اینه باورم شه
که برگشتی تو این رفتن نبوده
شب و بارون، تب و گریه
هوای حالمو دارن
تو که نیستی کنار من
همه تا صبح بیدارن
علیرضا قرائی منش
شب