دوش در حلقه ما
قصه گیسوی تو بود
تا دل شب سخن از
سلسله موی تو بود
دل که از ناوک مژگان تو
در خون میگشت
باز مشتاق کمان
خانه ابروی تو بود
من سرگشته هم
از اهل سلامت بودم
دام راهت شکر
طره هندوی تو بود
عالم از شور و شر عشق
خبر هیچ نداشت
فتنه انگیز جهان
غمزه جادوی تو بود
به وفای تو که بر
تربت حافظ بگذشت
کز جهان میشد و
در آرزوی تو بود
علیرضا افتخاری
امیر کبیر