وطن می تپد روی پیراهنم
چه مانده به جز پرچمم از تنم
من از سمت ماه و پلنگ آمدم
من از پرچمی با سه رنگ آمدم
من آینده ی روشن آرشم
مهارم نکن شعله ی آتشم
درخشیده خورشید بر شانه ام
من آماده ی خلق افسانه ام
من از نسل دل های بارانی ام
من اهل رفاقت به آسانی ام
پر از کوچه های چراغانی ام
تو اهل کجایی من ایرانی ام
ایران ایران ایران ایران
همه اعتبار و غرورم وطن
شعارم وطن شعروم وطن
عشق از همین پرچم آغاز شد
و دروازه های جهان باز شد
به عشق و جنون می رسد ریشه ام
به جز آشتی نیست اندیشه ام
در اندیشه ام رد پاییز نیست
سر انجام بازی غم انگیز نیست
من از نسل دل های بارانی ام
من اهل رفاقت به آسانی ام
پر از کوچه های چراغانی ام
تو اهل کجایی من ایرانی ام
من از نسل دل های بارانی ام
من اهل رفاقت به آسانی ام
پر از کوچه های چراغانی ام
تو اهل کجایی من ایرانی ام
من ایرانی ام
من ایرانی ام
من ایرانی ام