ما از این شهر غریبه بی تفاوت کوچ کردیم
از رفیقا زخم خوردیم تا یه روزی برنگردیم
خونمون رو دوشمونه
ما یه آه دور گردیم
ما واقعا با هم چه کردیم
ما غنیمت های بی رویای این جنگای سردیم
زندگیمون کو ببین
ما کشته های بی نبردیم
بی خبر از حال هم
آواره ی دنیای دردیم
ما واقعا با هم چه کردیم
تلخه اما با هم نبودیم
ما آدمای شهر حسودیم
خسته از کابوس رفتن
دور از اون روزای روشن
بی تفاوت زیر این سقف کبودیم
تلخه اما با هم نبودیم
ما آدمای شهر حسودیم
خسته از کابوس رفتن
دور از اون روزای روشن
بی تفاوت زیر این سقف کبودیم
پس بدین فرصت خندهامو
پس بدین شادی تو صدامو
پس بدین قلب عشق آشنامو
لااقل پس بدین گریه هامو
تلخه اما با هم نبودیم
ما آدمای شهر حسودیم
خسته از کابوس رفتن
دور از اون روزای روشن
بی تفاوت زیر این سقف کبودیم
تلخه اما با هم نبودیم
ما آدمای شهر حسودیم
خسته از کابوس رفتن
دور از اون روزای روشن
بی تفاوت زیر این سقف کبودیم