روی آجرای کوچیکه دیوار قلبم
یه تابلوئه که روش نوشته خطر ریختن، میخواد بترسم
روی آجرای کوچیکه دیوار قلبم
یه تابلوئه که روش نوشته از پایه کجه
ممکنه همیشه سایه نده
نوشته سر به سرش نزاری که بناش کله خره!
از همون اول میدیدم که در به در بودو هنوزم در به دره!
خودش به تنهائی ملات ساخته!
تنهائی همهچیو خراب ساخته!
جلو پات میشه جامه میلرزه
جلو جام میشه باده میرقصه
روی آجرای کوچیکه دیوار قلبم
نوشته ریختن، یه حسّ سادس جای خوبی نیس واسه تکیه دادن
آواره، نسیبه من آواره نسیبه من آواره
بهتر از پاکیه بی احساسه، عشق یه فاحشه بعده بکارت
تاریکی از نور بهتره وقتی، خورشید قاتل محض ستارس
خیلی وقتا همین بوده واقعیت همینه که بدی خوبه
از فردای کسی حرف نزن تا، خبر نداری از دیروزش
روی دیوارای آجر قلبم
نوشته امشب بدجوری، بیخیال قبلنو بیخیال بعدا
مهم اینه هنوزم میخونمو هستم
روی آجرای دیوار قلبم
نوشته از دنیا اینه سهمم
حرکت دستو لبم
چندتا کلمه واسه مرد شدنم تا
گم شدم تو چشمهای خودم
اشکم، بغضم، حسّای گمم
مغرور تا روزی که وایسم جلو ورقه شکست با امضای خودم
آواره نسیبه من آواره نسیبه من آواره