دوباره حس دلتنگی چه قد حالم پریشونه
بازم درد غریبی و حصار تنگ این خونه
پر از حرفای نا گفته م که موندن روتن دیوار
یه تقدیر رقم خورده نمیشه اونو کرد انکار
نگاهی به خیابون از غباره پشت این شیشه
هراس و وحشت از فردا نمیدونم که چی میشه
هوا مردادی و گرمه ولی چشمام زمستونه
میدونم روبه پایانم ولی اینجور نمی مونه
تو دریای خیال غرقم دریغ از حس آرامش
میدونم داشتنش سخته میگم من اونو می خوامش
دلم میخوادبرگردم به روزایی که رفت از دست
همونجایی که میدونم یه گوشه ش واسه من جا هست