من بینِ مردمم چند وقته گم شدم
هیچ کس به یادم نیست
تقصیر من نبود دلگیرم از همه
تنها شدن کم نیست
سردرگمم ببین چند تا قدم دارم تا مرزِ تاریکی
گفتن که از قدیم هر جا دلی شکست حتما تو نزدیکی
من از این منه من زده دل زدم
رسیدم به تو من خدایا سلام
منو بردی به شهر بارون و گل
تو گوش دادی هر شب به دردو دلام
من از این منه من زده دل زدم
رسیدم به تو من خدایا سلام
منو بردی به شهر بارون و گل
تو گوش دادی هر شب به دردو دلام
امشب دلک شکست دور از حقیقت نیست
نگو که تو این ماه این بنده دعوت نیست
آبیِ آسمونی و کنار من بمون
دلتنگِ عاشقی شدم از چشمه من بخون
من از این منه من زده دل زدم
رسیدم به تو من خدایا سلام
من و بردی به شهر بارون و گل
تو گوش دادی هر شب به دردو دلام
من از این منه من زده دل زدم
رسیدم به تو من خدایا سلام
منو بردی به شهر بارون وگل
تو گوش دادی هر شب به دردو دلام