منم بالاترین فواره لبریز سرگردان نور تو
همان سنگی که با یادت ترک خورده ولی سنگ صبور تو
همیشه عاشق دلواپس و دل بیقرار راه دور تو
به خاک افتادهام چون شاخههای بینوا در فصل یخبندان
شده تنها پناه من همین آغوش تنهایی بی پایان
خدا رحمی کند بر گریههای حسرت این قلب آویزان
من از دو چشم مست تو
اگر شکست خوردهام
و آرزوی خویش را
به بادها سپردهام
تو قسمت کسی شوی
هزار بار مردهام
چه بغضها شکستهام
چه زخمها شمردهام
غم تو یادگار مستی شبهای بارانی
میان شهر من تا شهر تو یک راه طولانی
به دیدارم بیایی هم کنار من نمیمانی
منم سیگار روشن ماندهات در حسرت کامی
فقط در انتظار نامهای یا رد و پیغامی
مسافر در تمام جادههای بی سرانجامی
من از دو چشم مست تو
اگر شکست خوردهام
و آرزوی خویش را
به بادها سپردهام
تو قسمت کسی شوی
هزار بار مردهام
چه بغضها شکستهام
چه زخمها شمردهام
علی دهقان
شبهای بارانی