اوپ! اوپ! آژیر
اوپ! اوپ! آژیر
اوپ! اوپ! آژیر
صدای آژیر
دست بندونه امشب
حرف زندونه امشب
دست بندونه امشب
حرف زندونه امشب
از در خونه، خونه
تا سر کوچه، کوچه
راه میرم تنها، تنها
لرزم از سرما،سرما
میکشم از دل آهی
باز میشم امشب راهی
مقصدم جنگ و نفرت
کل کل نژاد و قدرت
وای که لندن سوت و کوره، ها والا
آبتیمز بی حال و شوره، ها والا
مردمش پر از غرورن، ها والا
آخ وطنم چه دوره!
چرا نفرت بی دلیل، چرا؟
شدم از زمونه علیل، چرا؟
چرا مردم این دیار چرا
هستن انقدر بی بخار ،چرا؟
چرا نفرت بی دلیل، چرا؟
شدم از زمونه علیل، چرا؟
چرا مردم این دیار چرا
هستن انقدر بی بخار ،چرا؟
بندر لندن... بندر لندن...
وای که لندن سوت و کوره، ها والا
آبتیمز بی حال و شوره، ها والا
مردمش پر از غرورن، ها والا
آخ وطنم چه دوره!
هر وقت از سر کارم اومدم و
در رم شاید سر حالم اومدم و
رفتم بیرون، ضد حال
خوردم میدم شرح حال
دیدم دیدم، والا که دیدم
دیدم دیدم، داد و هوار شنیدم
سر راه پلیس فراوون
مردمشهر همه داغون
با کسی کاری ندارم
ولی شرطه کرد شکارم!
دست بندونه امشب
حرف زندونه امشب
دست بندونه امشب
حرف زندونه امشب