در که وا میشه می بینم پیرهن آبی پوشیدی
آسمونو از تو کوچه تا دل کافه کشیدی
حس باهم بودن ما بوی قهوه دود سیگار
مثل هر روز ساعت پنج التهاب تند دیدار
نمی تونم بنویسم حالمو تو این دقایق
اضطراب خوبی دارم آره عاشق شدم عاشق
نمی تونم بنویسم حالمو تو این دقایق
اضطراب خوبی دارم آره عاشق شدم عاشق
وقتی دستمو می گیری وقتی روبروم می شینی
وقتی حالمو می پرسی وقتی شوقمو می بینی
حل میشم تو لحظه هام و همه ساعتا می خوابن
هیچی تو دنیام مهم نیست جز تو که تنهایی با من
نمی تونم بنویسم حالمو تو این دقایق
اضطراب خوبی دارم آره عاشق شدم عاشق
نمی تونم بنویسم حالمو تو این دقایق
اضطراب خوبی دارم آره عاشق شدم عاشق
خنده سرخ رو لبات بیقرارم می کنه باز
محو تو میشم و انگار می رسم به اوج پرواز
غرق میشم توی حضورت چشم ازت بر نمی دارم
گاهی باورم نمیشه که تو اینجایی کنارم
نمی تونم بنویسم حالمو تو این دقایق
اضطراب خوبی دارم آره عاشق شدم عاشق
نمی تونم بنویسم حالمو تو این دقایق
اضطراب خوبی دارم آره عاشق شدم عاشق