منو خاطرات تو ؛ منو این پیاده رو
منو این صدایی که گرفته از بس که به تو گفته نرو
تو و بی وفاییات ؛ تو و تردید نگات
تو و اون لحظهی آخری که میلرزه صدات
اینا مثل آتیش دلو میسوزونه
زندگیم ویرونه تو چشام بارونه
تو کجایی الان خدا میدونه
دلم گرفته از درد گریه چشمامو تر کرد
هرجا که هستی برگرد
دلم گرفته از درد گریه چشمامو تر کرد
هرجا که هستی برگرد
وقتی نیستی دلم هیچی نمیخواد
حتی از قدم زدن از قدم زدن بدم میاد
بی تو زندگی پَرامو بسته
بی تو این پیاده رو بن بسته
بن بسته..
دلم گرفته از درد گریه چشمامو تر کرد
هرجا که هستی برگرد
دلم گرفته از درد گریه چشمامو تر کرد
هرجا که هستی برگرد