ماه تویی یار تویی
دلبر و دلخواه تویی
راز تویی ناز تویی
محرم من باز تویی
ابر منم صبر منم
همسفر جبر منم
پیر منم شیر منم
زنده به تقدیر منم
آه من عاشق شدهام
عاشق یاری که نگو
روز و شبم پر شده از
قول و قراری که نگو
گرم شده دست و دلم
باز به کاری که نگو
پشت زمستان دلم
هست بهاری که نگو
هست بهاری که نگو
حرف تویی صرف تویی
صاف تر از برف تویی
ناب تویی خواب تویی
روشنی آب تویی
رنگ منم سنگ منم
اینهمه دلتنگ منمم
هست منم مست منم
داده دل از دست منم
آه من عاشق شدهام
عاشق یاری که نگو
روز و شبم پر شده از
قول و قراری که نگو
گرم شده دست و دلم
باز به کاری که نگو
پشت زمستان دلم
هست بهاری که نگو
هست بهاری که نگو
آه من عاشق شدهام
عاشق یاری که نگو
روز و شبم پر شده از
قول و قراری که نگو
گرم شده دست و دلم
باز به کاری که نگو
پشت زمستان دلم
هست بهاری که نگو
هست بهاری که نگو